مدیریت هدف‌‌‌‌محور

اهداف را با مقاصد سازمانی همسو کنید

مدیریت هدف محوری ابزاری قدرتمند برای همسو کردن اقدامات کارکنان با اهداف سازمانی است.

در بسیاری از سازمان‌ها به خاطر آوردن زمانی که کارکنان از استراتژی‌های سازمان بی‌خبر بودند دشوار است و زمان زیادی از آن گذشته است. امروزه بیانیه مأموریت مشترک سازمان، اغلب به ما کارمندان عادی یادآوری می‌شود، در جلساتی برای تعیین استراتژی شرکت می‌کنیم که در آنها تصویر کلان (Big Picture) برای ما از نو ترسیم می‌شود و حتی از ما دعوت می‌شود که در بعضی تصمیم‌گیری‌های تجاری شرکت کنیم.

همچنین همه کارکنان سازمان از این امر باخبر هستند که چگونه فعالیت‌های روزانه آنها

در رسیدن به اهداف مشترک نقش ایفا می‌کنند. اما این نوع از مدیریت همیشه وجود نداشته است. این رویکردی است که به آن مدیریت هدف‌‌‌‌محور می‌گویند، یعنی سیستمی که به دنبال همسو کردن اهداف کارکنان با اهداف سازمان است.

در این مقاله نگاهی می‌اندازیم به اینکه مدیریت هدف‌محور چیست. در مقاله کاربست ابزار مدیریت هدف‌محور می‌خوانید که چگونه می‌توانید مدیریت هدف‌‌‌‌محور را برای انگیزه بخشیدن و جلب مشارکت اعضای تیم خود را به کار بگیرید.

ابزار مدیریت هدف‌محور

پیتر دروکر نظریه مدیریت هدف‌‌‌‌محور را ابداع و در سال ۱۹۵۴ در کتابش به نام «فعل مدیریت» منتشر کرد. این نظریه مورد توجه بسیار زیادی واقع شد و تا دهه ۱۹۹۰ به‌طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت و از آن به بعد در ابهام فرو رفت.

این ایده در واقع قربانی موفقیت خود شد. زیرا این ایده به چنان بخش مهمی از کسب‌وکار مدرن تبدیل شد که دیگر اشاره کردن به آن بی‌معناست و همه بدون اینکه بدانند از آن استفاده می‌کنند. امروزه این نظریه تبدیل شده است به نظریه «کارت امتیازی متوازن» که در واقع چارچوبی پیچیده‌تر برای فرایندی فراهم می‌کند که در واقع همان فرآیند نظریه مدیریت هدف‌‌‌‌محور است.

مزایا و معایب مدیریت هدف‌‌‌‌محور

استفاده از مدیریت هدف‌‌‌‌محور در مدیریت اعضای تیم می‌تواند چندین فایده داشته باشد.

نخست اینکه، مدیریت هدف‌‌‌‌محور شما را مطمئن می‌کند که اعضای تیم‌تان درباره کارشان و اینکه چگونه کار آنها به کل سازمان سود می‌رساند اطلاعات و درک روشنی دارند. ساده است که ببینید چرا این‌ گونه مدیریت مفید است: وقتی افراد در یک سازمان به‌خوبی با یکدیگر کار کنند، کل سازمان روان و کارآمد عمل خواهد کرد.

با تمرکز بر چیزی که می‌خواهید به دست بیاورید، شما می‌توانید به‌سرعت تشخیص دهید چه کارهایی ضروری است که به سرانجام برسند و چه کارهایی احتمالاً ارزش وقت گذاشتن ندارند. روش مدیریت هدف‌‌‌‌محور در سطح تیمی را می‌توان در بسیاری از تکنیک‌های کلیدی مورد نیاز برای مدیریت مؤثر تیم پیدا کرد، از جمله در توجیه تیم، هدف‌گذاری، ارزیابی عملکرد، محول کردن کارها و بازخورد دادن.

در سطح فردی همه ما می‌خواهیم که کار ما هدفمند و معنادار باشد و مدیریت هدف‌‌‌‌محور ارتباطی روشن بین تلاش‌های فردی و مأموریت سازمان برقرار می‌کند و این نکته برای احساس هدفمندی ما بسیار مفید است.

یکی از معایب مدیریت هدف‌‌‌‌محور این است که می‌تواند چالش‌برانگیز باشد و اجرای آن بسیار زمان‌بر شود. مدیریت هدف‌محور وقتی در مقیاس سازمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، نیازمند تعهد کامل سازمان است و همچنین نیاز دارد که یک سیستم زیربنایی برای پیگیری اهداف و عملکرد در اختیار آن قرار دهید.

از آنجایی که شما باید اهداف را از طریق مدیریت از سطحی از سازمان به سطح دیگر منتقل کنید، انتقال اهداف ممکن است بسیار به‌کندی صورت بگیرد. این به آن معناست که اجرای کامل مدیریت هدف‌‌‌‌محور می‌تواند بسیار زمان‌بر باشد، به‌ویژه اگر ساختار دقیق‌ مالی در اهداف شما در نظر گرفته نشده باشد.

شاید به همین دلیل است که مدیریت هدف‌‌‌‌محور به ایده‌‌‌ای برای کارت امتیازی متوازن تبدیل شده است. اگر بخواهیم مدیریت هدف‌‌‌‌محور را به‌تنهایی اجرا کنیم، احتمال زیادی وجود دارد که به‌سادگی تبدیل به مکانیسم مدیریت مالی صرف بشود و چیز بیشتری از آن حاصل نشود.

نکات کلیدی

مدیریت هدف محوری ابزاری قدرتمند برای همسو کردن اقدامات کارکنان با اهداف سازمانی است. با توانمندسازی افراد برای اینکه مسئولیت عملکرد خود را بپذیرند و با تشویق آنها برای اینکه ببینند چگونه دستاوردهای آنها در کل سازمان اثرگذار است، می‌توانید انگیزه، وفاداری و حس فداکاری آنها را افزایش دهید.

برگرفته از MindTools

واژه‌نامه

Balanced scorecard (BSC)

کارت امتیازی متوازن

یک ابزار مدیریتی برای اجرای استراتژی و گزارشی ساختاربندی شده و نیمه استاندارد است که به مدیران اجازه می‌دهد بتوانند به‌راحتی بر روند اجرای فعالیت‌ها توسط کارمندان نظارت داشته باشند و نتایج این فعالیت‌ها را بررسی و کنترل کنند. ویژگی اصلی کارت امتیازی متوازن در اختیار گذاردن بستری مناسب برای شناخت قوانین و روابط علت و معلولی حاکم بر دنیای کسب‌وکار و همچنین استخراج برنامه‌های عملیاتی برای اجرایی کردن استراتژی سازمان است.

Management by Objectives (MBO)

مدیریت هدف‌محور

مدیریت بر مبنای هدف است که به مشارکت افراد در تعیین هدف تأکید می‌کند. این هدف‌ها باید قابل لمس، قابل تأیید و قابل سنجش یا اندازه‌گیری باشند. به عبارت دیگر فرایندی که به واسطه آن رئیس و زیردست با کمک هم اهداف را شناسایی کرده و معیار عملکرد و مسؤلیت افراد را تعریف می‌کنند.